اون كه يه وقتي تنها كسم بود تنها پناه دل بي كسم بود تنهام گذاشت و رفت از كنارم از درد دوريش من بي قرارم خيال مي كردم پيشم مي مونه ترانه عشق واسم مي خونه خيال مي كردم يه هم زبونه نمي دونستم نامهربونه با اينكه رفته اما هنوزم از داغ عشقش دارم مي سوزم فكر و خيالش همش باهامه هر جا كه مي ررم جلو چشامه جلو چشامه ........ دلم مي خواد تا دووم بيارم رو درد دوريش مرهم بزارم اما نميشه راهي ندارم نمي تونم من طاقت بيارم نمي تونم من طاقت بيارم ۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
+ نوشته شده در یکشنبه ششم آبان ۱۳۸۶ ساعت 23:18 توسط محمد آخوندزاده
|